جای خالیت را که مینگرم دلم میگیرد از این همه استقامت و رفتن به یک باره ات خون به دلم میکند ..
تقدیم به ماهی تنگمون که دیشب عمرشو داد به بقیه .. حیف شد واقعا" :(
بعدا" نوشت :خداییش دلم میگیره نگاه به طاقچه میکنم و دیگه ورجه وورجه هاشو نمیبینم .. دیشب داشتم لحظه های آخرشو میدیدم .. چند وقتی بود قصد داشتم بذارمش تو اون تنگ بزرگه که لبش پریده بود ولی همش این دست و اون دست میکردم.دیشب عین دیوونه ها پریدم تنگ بزرگه رو اوردم و ماهی نیمه جون یه ور شده رو توش انداختم ..به یه خیال واهی که ماهیم برگرده ولی صبح دیدم تنگ خالی ! بدون من دفنش کرده بودن .. حالا هرکی میخونه میخواد بخنده ولی من دلم گرفته ..
الفــ میمــ
