خیلی جالبه .. ادمایی که سر راهم قرار میگیرن شبیه گذشته منن .. یا راه حل میدن یا راه حل میخوان ! و من هیچ وقت راه حلی نداشتم و هیچ وقت نتونستم حلش کنم چون اگه حل شده بود الان هنوزم درگیرش نبودم ..
خوشم نمیاد حرفایی رو بزنم که خودم بهش عمل نمیکنم .. باور دارم اون حرف درسته ولی بهش عمل نمیکنم .. اصلا" دوست ندارم مشاور بشم .. ! چون فقط حرف میزنم ! و حرفی که توش عمل نباشه فقط شعاره همین !
+سرم داره از درد منفجر میشه .. هجوم فکرها هم که ولم نمیکنن .. هی وای من .
