گاه نوشت های یک مهندس کامی

مبتدی ام !

مثل اون کاربر مبتدی کامپیوتر که نمیتونه یه فایلو باز کنه و دستپاچه بهم زنگ میزنه و من نمیتونم کاری واسش انجام بدم چون پشت تلفنه و سواد زبان انگلیسی نداره و نمیتونه واسم ارورش رو بخونه مثل همون کاربر سواد فهمیدن اتفاقای دور و برمو ندارم.. مثل همون کاربر ترس دارم تا یه اروری میاد تو زندگیم .. مثل همون کاربر مبتدی بیچاره ام ! مثل همون کاربر دست پاچه ام .. خدا ..تو باید دستمو بگیری .. تو باید بیای ببینی ارور زندگیمو ..من بی سوادم !

 

+من در گذشته ام،در گذشته ام..

۱۵ آبان ۹۳ ، ۲۳:۱۶ ۱ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
Mohadeseh

هی وای من

ﻫـﺮﮔﺰ ﺗـﻮ ﻫـﻢ ﻣــﺎﻧـﻨــﺪ ﻣـــﻦ ﺁﺯﺍﺭ ﺩﯾــﺪﯼ؟
ﯾــﺎﺭ ﺧــﻮﺩﺕ ﺭﺍ ﺍﺯ ﺧــﻮﺩﺕ ﺑــﯿــﺰﺍﺭ ﺩﯾــﺪﯼ؟
ﺁﯾــﺎ ﺗـﻮ ﻫـﻢ  ﻫﺮ ﭘــﺮﺩﻩ ﺍﯼ ﺭﺍ ﺗﺎ ﮔﺸﻮﺩﯼ
ﺍﺯ ﭼــﺎﺭﭼــﻮﺏ ﭘـﻨـﺠـــﺮﻩ ﺩﯾـــــﻮﺍﺭ ﺩﯾــﺪﯼ؟
ﺍﺻـﻼ‌ ﺑـﺒـﯿـﻨـﻢ ﺗـﺎ ﺑـﻪ ﺣـﺎﻻ‌ ﺻـﺨــﺮﻩ ﺑﻮﺩﯼ؟
ﺍﺯ ﺯﯾـــﺮ ﺍﻣــــﻮﺍﺝ ﺁﺳـــﻤـﺎﻥ ﺭﺍ ﺗــﺎﺭ ﺩﯾﺪﯼ؟
ﻧـﺎﻡ ﮐـﺴﯽ ﺭﺍ ﺩﺭ ﻗـﻨـﻮﺗﺖ ﮔـــﺮﯾـﻪ ﮐـﺮﺩﯼ؟
ﺍﺯ «ﺁﺗـﻨـﺎ» ﮔـﻔـﺘﻦ «ﻋــﺬﺍﺏَ ﺍﻟﻨـّﺎﺭ» ﺩﯾﺪﯼ؟
ﺩﺭ ﭘـﺸـﺖ ﺩﯾـﻮﺍﺭ ِﺤﯿﺎﻃﯽ ﺷﻌـﺮ ﺧﻮﺍﻧـﺪﯼ؟
ﺩﻝ ﮐـﻨـﺪﻥ ﺍﺯ ﯾــﮏ ﺧــﺎﻧﻪ ﺭﺍ ﺩﺷـﻮﺍﺭ ﺩﯾﺪﯼ؟
ﺁﯾﺎ ﺗﻮ ﻫﻢ ﺑﺎ ﭼﺸﻢ ِ ﺑـﺎﺯ ﻭ ﺧﯿﺲ ِ ﺍﺯ ﺍﺷﮏ
ﺧﻮﺍﺏ ﮐﺴﯽ ﺭﺍ ﺭﻭﺯ ﻭ ﺷﺐ ﺑـﯿـﺪﺍﺭ ﺩﯾﺪﯼ؟
ﺭﻓﺘﯽ ﻣﻄﺐ ﺑﯽ ﻧﺴﺨﻪ ﺑﺮﮔﺮﺩﯼ ﺑﻪ ﺧﺎﻧﻪ؟
ﺑﯿـﻤﺎﺭ ﺑـﻮﺩﯼ ﻣﺜﻞ ِﻤﻦ ؟ ، ﺑﯿﻤﺎﺭ ﺩﯾــﺪﯼ؟؟
ﺣﻘـﺎ ﮐﻪ ﺑـﺎ ﻣـﻦ ﻓــﺮﻕ ﺩﺍﺭﯼ ــ ﻻ‌ ﺍﻗـﻞ  ﺗـﻮ
ﺍﻭ ﺭﺍ ﮐﻪ ﻣﯽ ﺧﻮﺍﻫﯽ ﺧﻮﺩﺕ ﯾﮏ ﺑـﺎﺭ ﺩﯾﺪﯼ
-کاظم بهمنی-

 

+به مدت یه هفته قراره من بشم مامان خونه ! عمرا" بتونم جای مامی رو پر کنم! فک کن منی که آش رو میذارم رو گاز گرم بشه , بعد میام تو اتاقم و یادم میره و اش که حسابی ته گرفت حالا یادم میاد قراره بشم سر آشپز و کلهم اجمعین بیافته دست من ! خدا به داد اعضای خونواده برسه !! بیچاره ها چه گناهی کردن من قراره اشپزشون بشم :دی

۱۵ آبان ۹۳ ، ۲۳:۱۳ ۱ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
Mohadeseh

هعععی

من شلاق ، اسید و صدها جراحت رو

به این عذاب ذهنی ، به این شبح عذاب که لمس می کنه ، نوازش می کنه

ولی هیچ وقت به اندازه کافی درد نمی یاره ، ترجیحش میدم !

در بسته / ژان پل سارتر

 

+خدایا به خاطرِ بعضی ها من الان خیلی بد شدم ..
ﺗﻮ ﺑﺒﺨﺶ ..من این نبودم !
 باختم به مردُمـت

۱۴ آبان ۹۳ ، ۲۰:۱۴ ۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
Mohadeseh

بارون ..

اخ بارون .. وقتی بارون میاد فقط باید رفت بیرون .. چه روزای عجیبیه روزای پاییزی و بارونی .. اخ بارون.

بارون صدای احساسه .. نم بارون چشاتو می شناسه ..

۱۴ آبان ۹۳ ، ۱۵:۴۸ ۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
Mohadeseh

نگاه یگانه !

خبر کوتاه بود : یگانه پاپا شد :دی

جزئیات خبر در اولین فرصت ! مثل خاله زنک ها میخوام بدونم اسمش چیه و دقیقا" کی به دنیا اومده :دی

شنیدم اسمش "نگاه" هست ! ولی سوالی که پیش میاد اینه که ایا ثبت احوال میذاره این نام ثبت بشه عایا ؟!

+وقتی مامان خونه مریض میشه انگار همه ی خونه فلج میشه.مامی زود خوب شو!

۱۴ آبان ۹۳ ، ۱۴:۵۰ ۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
Mohadeseh

وسوسه

یکی از بدترین وسوسه ها وسوسه ی دستکاری کردن جوشای صورته ! خیلی حال میده وقتی میکَنیش ! ولی بعدش قیافه ت دیدنی میشه :D

 

+سرعت نت به طرز دیوونه کننده ای کم شده ! نمیدونم چی مشکل داره ویندزوم مرورگرم یا نتم :| خدا اخر و عاقبتشونو به خیر کنه !

۱۴ آبان ۹۳ ، ۱۳:۱۵ ۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
Mohadeseh

دین!

اینو فهمیدم که هرکسی به روش خودش دین داره و اسلامو یه جور میبینه ! عجیبه ولی حقیقته !

+عاشورای پارسال یادمه,هوا افتابی بود و بارون میومد ! امسال ابری و بادی و بارونی.

++عجیب این فایر فاکس و کروم با هم لجن ! همیشه یکیش سرعتش بالاس یکی پایین :| عجب گیری کردیماااا

۱۳ آبان ۹۳ ، ۱۴:۱۶ ۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
Mohadeseh

بلاتکلیفی

بلاتکلیفی یعنی بدترین روزای عمرت بهترین روزای عمرت باشن همزمان، یه چیزی این وسط به اسم امید نابودت میکنه.

احسان رضایی

۱۳ آبان ۹۳ ، ۱۲:۳۹ ۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
Mohadeseh

دوست از جنس کتاب

تنها چیزی که میتونه باعث بشه نیاز به نت پیدا نکنی وجود یه دوست از جنس کتابه که کاملا" درکت میکنه !

۱۳ آبان ۹۳ ، ۱۲:۳۷ ۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
Mohadeseh

گرفته..

گاهی می مانی سر دوراهی دوست داشتن و دوست داشتن!!
بروی دوست داشته ای و بمانی باز هم دوست داشته ای!!
این دوراهی خانه ات را خراب می کند
تمام وجودت را می خورد
و تو همچنان باید تصمیم بگیری که
چگونه دوست داشته باشی ...

 

+صداقت زیادی یه وقتایی حماقته ! 

++حس میکنم تا اندازه ی خیلی زیادی واسه چیزایی که همیشه ذوق داشتم واسه شون , بی تفاوت شدم.فقط نگاه میکنم .. چی شد که اینجوری شد؟

۱۳ آبان ۹۳ ، ۱۲:۲۸ ۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
Mohadeseh