باز هم استکِ عزیز ..

تبلیغ فارسی تو stackowerflow  چی میگه؟؟؟؟

پرنده

برای یه پرنده هیچی بدتر از این نیست که نه دونه ش بدی و نه پرواز یادش بدی که خودش دونه شو پیدا کنه!این یه مرگ تدریجیه واسه پرنده .......

خانه رویایی

کانال خانه رویایی مکانی جذاب برای آموزش دکوراسیون و ساخت خانه زیبا با کمترین امکانات...آدرس تلگرام :

telegram.me/KhaneRoyaie

+وقتی دوستت همه فن حریف باشه همین میشه دیگه , بگه کانالمو تبلیغ کن باید به حرفش گوش بدی!

خاطره بازی..

امشب خاطره بازی با وبلاگم اونقدر خوش گذشت که ترجیح دادم قیدِ "معمای شاه" رو بزنم و به گشت و گذار در دنیای وبلاگیم ادامه بدم ..

این روزها بیشتر از کد زدن از جان دادن به نخ های کاموا دارم لذت میبرم..مثل لذت خلق یه اثرهنری..اونم واسه منی که این سالها همه دنیام شده بود کامپیوتر و نت و برنامه نویسی و.. نمیدونم کدزدن دلمو زده یا روحیه م تغییر کرده ولی هرچی که هست غرق لذت میشم وقتی شروع میکنم به بافتن.. 

+غروبِ پاییزی از باغ انار صحرای پاپا حاجی عکاس :خودم

++خیلی خوشحالم که بارون با شهر ما هم آشتی کرد و قطره هاش ب شهرمون جاری شد و همه جا رو شست.. قدم زدن تو همچین هوای خیلی میچسبه!

+++اینستام قاطی کرده گفتم حیف تاریخ انقضای عکس هام میگذره اینجا منتشر کردم..

++++پست ثابتم رو هم برداشتم! رو مخم بود دیگه!

دنیای نتی

نمیدونم چم شده که نمیام بنویسم.. خیلی وقتا خیلی جملات قشنگی میاد و تو ذهنم ساخته میشه ولی اونقدر تو زندگیم مخصوصاً الان مشغولیت فکری هست که به اینجا نمیرسم..

اینستاگرام .. تلگرام همین دو تا کافیه که پست گذاشتن تو وبلاگ رو همش عقب بندازی..گاهی بیزار میشم از این دنیای نتی..دلم میخواد به جایی پناه ببرم که فقط آدم باشه طبیعت باشه و زندگی.. سپری کردن روز و شب با یه ماشین بی احساس آدمو بی روح و خشن میکنه..

بی ربط نوشت :نذار این زمونه شکستت بده .. نمیخوام که تسلیم تقدیر شی..

++11:11 دقیقه شب! کی به یادمه اعتراف کنه!

آبان نوشت..

اوووه خیلی وقته ننوشتم..الکی مثلاً خیلی وقتا اینجاها نیومدم خواستم کلاس بذارم!

انقدر رسانه های جدید آدمو به خودش مشغول میکنه که همه ی حرفایی که همیه میذاشتی واسه نوشتن تو الونک کوچیک مجازیت رو دیگه تو ذهنت میگی..

بگذریم..امشب به یه دلیل دیگه که گفتم میتونه دلیل خوبی باشه واسه از سر گرفتن نوشتن اومدم بنویسم..

امشب وقتی واسه گلو درد همیشگی این فصل از سال که میاد سراغم رفتم مطب یکی از معروفترین های شهر و از اولش به سختی همه چیزمو به خدا سپردم وقتی ساعت 9 شد و هنوز 3-4 نفر دیگه جلوم بودن تا نوبتم بشه و این یعنی حداقل یه ساعت انتظار ته دلم همین جوری گفتم کاش میشد "کیمیا" رو امشب تو خونه ببینم..! همین شد و بعد از چند لحظه منشی اسممو خوند و گفت از شانست اون چند نفر الان نیستن میتونی بری داخل! وبعد در حالی که صورتم می خندید تلفنو برداشتم تا بزنگم و بابام بیاد دنبالم.. و موقع پخش کیمیا خونه بودم..حال خوبی بود..چه حس خوبیِ که آدم بتونه به خدا بسپره همه چی رو.

آخ جون پایییییییییز

من یک ژوژولی ام!

افتخار میکنم به همه ی اون دوستام که تا بهشون میگم این کد رو بگیر و به ژوله رای بده , فوری واسم انجامش میدن ..دم همه شون گرم..بالاخره ژوله صعود کرد.. هرچند طرفدارای امین حیایی بخوان بگن رای های ژوله بیخود بوده و .. ولی مهم اینه که ما اجراهاشو دوست داریم..باشد که اونا هم ایمان بیارن!

امیر مهدی ژوله!

انقدر زدم *780# نتیجه ژوله و حیایی رو ببینم که *780 به زبون اومده میگه تو به بقیه کارات برس ما نتایج رو لحظه به لحظه بهت اعلام میکنیم..خیلی هیجان انگیر شده.. هر لحظه یکیشون بالاس..اختلاف ناچیزه..کاش ژوله بیاره که به قول مهراب قاسم خانی ببینیم دفعه بعد قراره چی از جیبش در بیاره

*780*5*3*2*2#

مرد فرشته!

مرتب میشنوم که شوهرم اجازه نمیده درس بخونم یا برم خونه ی مادرم یا از این قبیل موارد و با وجود مرد بودنم نمیتونم این جملات رو هضم کنم و باورم نمیشه که بتونم انقدر گستاخ باشم که به یگانه چنین جملاتی رو بگم وحق انتخاب رو ازش بگیرم همیشه نظر دادن خوب هست اما اجبار به کاری خیر.یگانه یک بار بهم گفت بعضی دخترها دوس دارن مثلا شوهرشون بهشون بگه نمیخوام بری دانشگاه چون فقط مال منی و ... یادمه این جمله رو که یگانه گفت،گفتم واقعا چقدر جلف و لوس.خب این وسط تقصیر خانم هاست دیگه امروز دانشگاهه وقتی ببینه حرفی ندارین پس فردا میشه خونه ی مامان و بابا.پس فرداش میشه چیزای دیگه.به نظرم کوتاه اومدن خانم ها هم دیگه بسه اجازه بدین اقایون هم کوتاه اومدن رو یاد بگیرن.سازش باید دو طرفه باشه.قرار باشه زن هی کوتاه بیاد هی کوتاه بیاد مردا هیچوقت رفتارشون بهبود پیدا نمیکنه.دلم به حال دخترک ایندم میسوزه اگه بخوان همچین تفکراتی رو توی مغزش فرو کنن.امیدوارم خانم ها خودشون شرایط رو عوض کنند .

اسم خودش آرینِ و اسم نامزدش "یگانه"..پیگیرِ تاپیکش بود هرموقع که می اومد بالا.مشکلی با نامزدش داشت و خیلی پیگیر بود که حل بشه.بر عکس مردهای این دور و زمونه که تا به مشکل میخورن فکر میکنن سرشون کلاه رفته و دنبال حق و حق گرفتن هستن..هم به خودش و هم به نامزدش غبطه میخورم.مردهایی با این طرز فکر فرشته اند.همیشه این سوال تو ذهنم بود و هست که چرا با ازدواج کردن این همه خط قرمز واسه زن ایجاد میشه ولی واسه مرد نه؟! این همه بکن و نکن از طرف مرد و این همه آزادی برای مرد رو کی ایجاد میکنه؟ جواب سوال پر واضحه زنهایی که میترسن از اینکه حمایتگری نداشته باشن تن میدن به محدودیت ها..من اسمشو عشق و دوست داشتن نمیذارم .. چون هیچ کس حق نداره هیچ محدودیتی برای کسی بذاره مگه اینکه خودِ اون آدم خودشو محدود بدون و لایق آزادی ندونه.شاید خیلی بگن مرد ولایت داره و .. ولی اینا همش چرت و پرته واسه اینکه نفهمن زنها چی به سرشون میاد.یه بار داشتم با مشاوری حرف میزدم بهش گفتم یه آقایی بهم این حرفو زده که :اگه من همکاراتو بشناسم میتونی باهاشون همکاری کنی و گرنه نمیتونی.

مشاور بهم گفت این آقا از اول داره بنای بی اعتمادی میذاره.منظورش از این حرف اینه که من به شناخت تو اعتماد ندارم و باید خودم طرفتو بشناسم و ..

دیدم حق با اونه.وقتی از الان داره برتری خودشو میزنه تو سرم وای به حال بعدش.شاید خیلی ها بگن خب مردها هم جنس هاشون رو میشناسن  و ..خب بشناسن! پس چرا میان یقه زن رو میگیرن! برن یقه ی همجنس هاشون رو بگیرن.. دلیل این رفتارهای سنتی و قدیمی و منسوخ شده هیچ توجیهی نداره.